معنی تلاوت کردن
فارسی به انگلیسی
Chant
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) خواندن قرائت کردن.
تلاوت
خوانش - 1 (مصدر) خواندن قرائت کردن، (اسم) قرائت. خواندن قرآن و جز آن، خواندن با قرائت و اندیشه و تامل
تلاوت قرآن
کراسه خوانی (کراسه کلام خدا)
کردن
ترتیب دادن، درست کردن
لغت نامه دهخدا
تلاوت. [ت ِ وَ] (ع مص) تلاوه. خواندن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). خواندن قرآن و جز آن. (آنندراج). خواندن با قرائت و اندیشه و تأمل. (ناظم الاطباء):
اگر خدای جهان را سمیع می دانی
مکن بلند برای خدا تلاوت را.
صائب (از آنندراج).
رجوع به تلاوه شود.
حل جدول
خواندن
فرهنگ عمید
قرائت قرآن،
خواندن کتاب،
کردن
انجام دادن، عمل کردن،
داخل کردن، ریختن: همی خون دام و دد و مرد و زن / بگیرد کند در یکی آبزن (فردوسی: ۱/۷۷)،
وارد کردن، بردن،
تکرار کردن سخنی: بیدلی در همه احوال خدا با او بود / او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد (حافظ۲: ۲۷۲)،
تبدیل کردن به چیز دیگر: پولهایش را دلار کرد،
مخلوط کردن، داخل کردن، آمیختن،
سپری کردن، گذراندن، رساندن زمانی به زمان دیگر: شب را همین جا صبح کردم،
پیدا کردن وضع یا حالتی خاص،
مبتلا شدن به بیماری،
برای ساختن فعل لازم، فعل متعدی و عبارت فعلی به کار میرود (در ترکیب با کلمۀ دیگر): لطف کردن، گریه کردن، کپی کردن،
١١. ساختن، برپا کردن یک بنا،
۱۲. [قدیمی] نوشتن، تٲلیف کردن: نامهای کن به خط و طاعت خویش / علم عنوانْش نُقَطها تکبیر (ناصرخسرو۱: ۲۵۶)،
۱۳. [قدیمی] ساختن، درست کردن،
۱۴. [قدیمی] آفریدن، خلق کردن: شربت نوش آفرید از مگس نحل / نخل تناور کند ز دانهٴ خرما (سعدی۲: ۳۰۳)،
۱۵. [قدیمی] گزاردن، بهجا آوردن،
۱۶. [قدیمی] مصرف کردن، خرج کردن،
۱۷. [قدیمی] منصوب کردن، قرار دادن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی آزاد
تَلاوَت، (تَلی، یَتْلُو) خواندن (آیات الهی)، قرائت کتاب و آیات و کلمات مقدسه،
واژه پیشنهادی
تدبر در قرآن
معادل ابجد
1111